برای بزرگ شدن کلیک کنید

حضور جبرئیل "ع" بر سر گهواره حسین "ع"

روزی حضرت جبرئیل بر زمین نازل شد . درآن هنگام فاطمه "س" در خواب بود و حسین"ع" در گهواره خود گریه می کرد. جبرئیل شروع کرد با او سخن شیرین بگویدوبراو سلام کند تا اینکه فاطمه "س" از خواب بیدار شد و شنید کسی با فرزندش حسین سخن می گوید و او را تسکین می دهد . فاطمه "س" نگاه کرد اما کسی را نیافت . این خبر را به عرض پیامبر "ص" رساند .آن حضرت فرمود او جبرئیل "ع"بود

                پنج موجودی که از رحم مادر به وجود نیامده اند.1-حضرت آدم(ع) 2-حضرت حوا(ع) 3-قوچ حضرت ابراهیم (ع) 4-عصای حضرت موسی(ع) 5-شتر حضرت صالح(ع)

ان الحسین مصباح الهدی وسفینه النجاه  :به درستی که حسین چراخ هدایت وکشتی نجات است                                                                                                

تو چه گفتی سهراب؟
قایقی خواهم ساخت ...
با کدوم عمر دراز؟
نوح اگر کشتی ساخت، عمر خود را گذراند
با تبر روز و شبش، بر درختان افتاد
سالیان طول کشید، عاقبت اما ساخت
پس بگو ای سهراب ... شعر نو خواهم ساخت
بیخیال قایق ....
یا که میگفتی ....
تا شقایق هست زندگی باید کرد؟
این سخن یعنی چه؟
با شقایق باشی.... زندگی خواهی کرد
ورنه این شعرو سخن
یک خیال پوچ است
پس اگر میگفتی ...
تا شقایق هست، حسرتی باید خورد
جمله زیباتر میشد
تو ببخشم سهراب ...
که اگر در شعرت، نکته ای آوردم، انتقادی کردم
بخدا دلگیرم، از تمام دنیا، از خیال و رویا
بخدا دلگیرم، بخدا من سیرم، من جوانی پیرم
زندگی رویا نیست
زندگی پردرد است
زندگی نامرد است، زندگی نامرد است!